خاستگاههاي متعددي براي P300 ذكر گرديد كه در مناطق قشري و زيرقشري مغز واقع هستند از جمله اين منابع كه احتمالا در توليد P300(P3b, P3a) دخالت دارند ميتوان به جايگاه هاي زير اشاره كرد.
ساختارهاي ليمبيك مربوط به لب تمپورال Medial (هيپوكامپ – گيروس پاراهيپوكامپ، آميگدال) بخشهايي از لب فرونتال، لب پارتيال و محل اتصال
ساير محققين، مناطق ديگري نظير، تالاموس، كرتكس شنوايي (بخش تمپورال خلفي – فوقاني)، مناطق قشري تمپوروپاريتال و بخشهايي از لب فرونتال را به عنوان مولدهاي P300 معرفي كردهاند. به نظر ميرسد پاسخ P3a، توانايي مغز در تشخيص سيگنالهاي جديد را منعكس ميكند و نيازي به توجه فعال در حين ثبت امواج نيست. اما درست برعكس، براي ثبت موج P3b (توجه فعال) مهم است و اين موج در حقيقت بازتاب تشخيص داوطلبانه سيگنال (Voluntary detection) است.
42) اخيرا از FMRI هم براي تعيين مولدهاي (P300 استفاده است، FMRI فعاليت «متابوليك» و «هموديناميك» مغز را هنگام ارائه تحريك شنيداري از راه بررسي فعاليت: (BOLD) Blood Oxygenation Level Depent نشان ميدهد، يافتههاي (FMRI)، عموما گزارشهاي قبلي را در مورد مولدهاي P300 تاكيد كردند. از جمله مناطق Perisylvicm (مثلا گيروس Supra marginal)، Frontal Operculum ، كورتكس ايسنولار، مناطق تالاموسي، مناطق پارتيال تحتاني، و منطقهاي در گيروس فرونتال داخلي است. نهايتا نميتوان از نقش كورپوس كالوزوم در توليد امواج مغزي از جمله P300، ياد نكرد. همانطور كه در فصل 13 گفته شده است، تفاوت اندازه كورپوس كالوزوم (جسم پينهاي) در افراد راست دست و چپ دست، در توصيف تاثير برتري دست بر پاسخ P300 مورد استفاده قرار گرفته است. ارتباط بين نيمكرهاي اطلاعات حسي بويژه «پردازش توجه» به نظر ميرسد كه در توليد P300، نقش ايفا ميكند.