براساس نظر Moore، ويژگي ساختاري اصلي IC در بين گونههاي مختلف يك هسته مركزي است كه انواع نرونهاي متعدد دارد، و نيز محيطهاي دندريتي گوناگون كه در لايههايي قرار گرفتهاند و موازي با آكسونهاي L.L قرار
فعاليت IC، واجد همزماني بالايي نيست زيرا راههاي ورودي با طولهاي متفاوت و انواع گوناگون سيناپس دارد.
نتيجة اين سازمان بندي پيچيده در IC، ايجاد يك محيط بسته براي نرونها و بويژه دندريتها است Closed field و همانطور كه قبلاً ذكر شده است در محيط بسته، پاسخهاي برانگيختة شنوايي ايجاد نميشوند بنابراين انتظار ايجاد موج واضح و برجستة V از IC نميرود.
21- امواج VII و VI:
در مورد خاستگاه امواج متوالي VI و VII ترديد وجود دارد. براساس مشاهدات باليني، براي اين امواج منشا تالاميك ذكر شده است. (جسم زانويي داخلي يا Medial geniculate body). ثبت از طريق الكترود عمقي هم اين يافته را تاييد نموده است (Hashimoto)
اما Moller و همكارانش، اين قلهها را به پاسخ مداوم همزمان نرونهاي برجستگي تحتاني مربوط ميكنند.
22- خلاصة مباني آناتوميك ABR:
Moore (1987) مراحل رخدادهاي عصبي را در ساقة مغز، پس از ارائه يك محرك به يك گوش بدين ترتيب توصيف مينمايد:
يك دپلاريزاسيون Somatodendritic در مجموعة هستة حوني رخ خواهد داد و بزودي پس از آن، دپلاريزاسيون در هر دو هستة زيتوني و مياني، رخ ميدهد. كمي ديرتر، دپلاريزاسيون بسيار كوچكتري در هستة لمنيسكال پشتي رخ ميدهد و بزودي پس از آن يك پلاريزاسيون بزرگ اما با همزماني كمتر در برجستگي تحتاني (IC) رخ ميدهد.
در طي اين زمان، پتانسيل عمل به صورت مداوم در مسيرهايي مستقيم و رله شده كه هستة حوني را به برجستگي تحتاني مربوط ميكند وجود خواهد داشت.